ضرورت و مزیت ورود «نظریه روابط بینالملل قرآنبنیان» به مناظرات میان پارادایمی روابط بینالملل

.
چکیده: نظریه روابط بینالملل یکی از موضوعات نوپا در عرصه دانشگاهی جهان است و با وجود تلاشهای مستمری که برای تدوین و تبیین دقیق آن صورت گرفته، هنوز شفافیت و قطعیت لازم برای تبیین فضای جاری در روابط بینالمللی را ندارد. در همین راستا، قرآن به دلیل سابقه پیریزی یک نظام تمدنی جهانی در میان حکومتها (و امپراتوریها) و ارائه یک پارادایم غالب از یک سو و دارا بودن مبانی نظری منسجم و نظاممند از سوی دیگر، میتواند به عنوان مبنای ارائه یک نظریه جهان شمول که دارای سطح تحلیل میانی در بین سطوح تحلیل خردگرایانه و پساساختاگرایانه (و به نوعی، خاتمهبخش مناظره چهارم روابط بینالملل) است، مطرح شود. ناکامی تمام نظریات مطرح و همچنین، سابقه موفق در جلوگیری از بروز جنگ میان امپراتوریهای مختلف (اسلام، روم و ایران) در زمان مدیریت سیاست خارجی توسط پیامبر(ص)، ضرورت نظریهپردازی بر مبنای قرآن در زمینه روابط بینالملل را اثبات میکند. این نوشتار به دنبال آن است تا ضمن ارائه شواهد ضرورت طرحریزی ساختار نظام بینالملل بر مبنای مفاهیم قرآنی، مزیتهای آن را نیز در چارچوب یک نظریه تبیینی (Explanatory theories) که دارای هر سه عنصر مهم هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی است، بیان کند.
کلمات کلیدی: قرآن، نظریه روابط بینالملل، دین، تمدن