جایگاه جبهه مقاومت در تحولات نظم امنیتی غرب آسیا در دوران پسا جنگ سرد

چکیده: تغییر و تحول داخلی نظام بینالملل همواره به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر تنظیم مناسبات سیاست خارجی کشورهای جهان شناخته میشود. به همین دلیل شناخت مراحل ایجاد، تثبیت و زوال ساختار حاکم بر نظام بینالملل، یکی از راهبردهای حیاتی برای بازیگران مختلف در عرصه جهانی است. با این حال و پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی «نظام دو قطبی»، هنوز یک نظام بینالمللی مشخص که مراحل تولد و تثبیت خود را به طور کامل طی کند، ایجاد نشده و زمان دوره گذار یا اصطلاحا «برزخ» آن، طولانی شده است. از آنجایی که سیاست خارجی کشورها در دوران گذار مبتنی بر اصل Self-Extension تعریف میشود، رژیم امنیتی جهان در سالهای پس از جنگ سرد دچار تحولات ساختاری بوده است. این مقاله به دنبال ارائه یک تصویر واقعی از فضای امنیتی منطقهی غرب آسیا در دوران پساجنگ سرد و پاسخ به ابهامات درباره علت طولانی شدن دوره گذار و عدم توانایی ایالات متحده آمریکا در تثبیت رژیم امنیت هژمونیک در این منطقه در سالهای اخیر و پاسخ به این سوال است که جبهه مقاومت چه تاثیری بر نظم امنیتی غرب آسیا در دوران پسا جنگ سرد از 1991 تا 2020 میلادی داشته است.
کلمات کلیدی: امنیت، جبهه مقاومت، غرب آسیا، ایالات متحده آمریکا، بیداری اسلامی، روابط بینالملل